ایوان نجف

هر که کمتر بشود بر درشان بیشتر است

هر که کمتر بشود بر درشان بیشتر است

ایوان نجف

فخر است این که در همه ی عمر لحظه ای
جز تو نکرده ایم به کس سجده یا علی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فلسفه صدرا» ثبت شده است

باسم رب الشهدا

قسم به خاک کربلا....

.

.

.

اخلاص و ما ادراک ما اخلاص..

اخلاص چیزی است که من ندارم.. رک و راست..

گاهی حرف هایی می زنم، چیزهایی می نویسم، کیفیتی هم ندارد، هنوز مانده تا پخته شود، جا بیفتد، اگر بشود.. اگر بیفتد..

به انتشار که می رسم تمام نفسانیت است، تمام خودخواهی است، تمام «من» است..

بعد با عناوینی مثل «تعظیم شعائر» و «انتشار معارف» و غیره و ذلک خود را توجیه می کنم.. و پخش می کنم.. نه برای عشق، نه برای معشوق، حتی نه برای عاشق، چون کسی هنوز «من» در او نفس می کشد عاشق نیست..

.

.

.

.

.

خب بعد از توجیهات وارده و رهایی از زبان معیار:

چند وقت پیش رفته بودم کتاب فروشی انتشارات سوره مهر، شما از مترو انقلاب که میای بیرون، سمت چپ، یه چند قدم که بری میرسی به این کتاب فروشی که کافه هم داره توش، کلا جای باحالیه..

بعد اونجا یه سری کتاب دیدیم، دو تا کتاب رو انتخاب کردم، یکیش کتابی بود از آیت الله جوادی آملی به نام «فلسفه صدرا».. این کتاب دو جلدی که میتونید مشخصاتش رو در «فلسفه صدرا» ببینید، اینجا و در این روز قیمت رو زده 32000 تومن، اون چاپ فکر کنم بود 20000 تومن یا حتی کمتر، البته موقع حساب کردن اون بنده خدایی که پشت کانتر بود گفت توی سیستم موجودی این کتاب صفره و نمی تونم این رو بفروشم!!! واقعا ناراحت شدم.. شکستی بود برا خودش..

یک کتاب دیگه که در واقع کتاب نبود، یه چیز کوچولو موچولویی بود سراسر از تکرار مکررات و حرف هایی بدون پشتوانه علمی، البته از حق نگذرم بعضی جاهاش بد نبود ولی در کل چیز چزتی بود..   خریدمش!! دو سه تومن بود منم خریدم ببینم چی گفته، ببینم آیا همون طور که فکر می کنم از محتوا خالیه یا نه؟ که البته تا حد خوبی همونطوری بود که فکر می کردم..

در اون کتاب یکی از مطالبی که گفته شده بود در مورد شعرها و مداحی هایی بود که در اون ها از جمال و زیبایی اهل بیت می گویند، تقریبا کلا این اشعار رو نفی کرده بود، و صاحبان اون ها رو به عدم معرفت و نفهمیدن ارزش های اهل بیت متهم کرده بود، هرچند ما هم قبول داریم که نباید توی مجالس فقط از این دسته مطالب ذکر بشه اما نفی کلی این ها رو هم درست نمی دونیم..

مطلب دیگه ای که هست اینه که کوتاه بینی و کژفهمی آقایون باعث میشه که همه رو مثل خودشون بدونن. فکر کنند ما وقتی از چشم و ابرو میگیم منظورمون شکل چشم و ابرو است، در حالی که از ابتدائیات عشق این است که عاشق چشم و ابروی معشوق را ،هرطور که باشد، طوری می بیند که برای او با دیگران فرق می کند، در عشق کامل که عشق امیرالمومنین و اولادش اکمل عشق هاست، هر جزئی از معشوق، خودش معشوق است. ینی اگر از زیبایی چشم حضرت عباس میگوییم، آن چشم ارزشش به این است که برای قمر بنی هاشم است، و الا ما که در ظاهر صورت ایشونو ندیدیم. درست گفته اند که چشم و ابروی زیبا در عالم کم نیست، اما چشم و ابروی معشوق به این دلیل زیباست که برای اوست نه چیز دیگه ای.

یک مورد دیگه رو هم باید بگم، اون هایی که از شعر فقط موزون بودن رو میدونند بهتره در این باره صحبتی نکنند، کسانی که به مضامین لخت بدون آرایش و تکراری که زیبایی ادبی ندارند و تنها موزون هستند، شعر می گویند و به این ها بهترین شعر می گویند اصلا صلاحیت صحبت در این باره رو ندارند..

..

..

..

توی این مطلب نخواستم علمی و دقیق و با شماره وارد صحبت بشم، فقط یه کلیاتی رو گفتم، اگر بعدا قسمت شد دقیق تر در این باره عرض خواهم کرد..

البته که دوست دارم نظراتتون رو بدونم..

.

.

.

همه این ها رو گفتم که چند بیتی که با توجه به این مطالب به زبونم اومده رو بنویسم ولی از اونجایی که خیلی طولانی شد توی پست بعدی میذارم ان شا الله..

یا علیییییییییییییی..