ایوان نجف

هر که کمتر بشود بر درشان بیشتر است

هر که کمتر بشود بر درشان بیشتر است

ایوان نجف

فخر است این که در همه ی عمر لحظه ای
جز تو نکرده ایم به کس سجده یا علی

۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۶ ثبت شده است

بسم الله

السلام علیک یا وجه الله


فروزم گر دلم سوزد که من فانوس را مانم

برآرم سر من از خاکسترم، ققنوس را مانم


کسى را کاو مرا خواهد بگو باید جگر آرد

که جور هند مى باید کشد، طاووس را مانم


سخن در من نهان است و تو بینى انعکاسش را

چه داند کس ز اسرار دلم، ناقوس را مانم


توانى گر برى نام مرا بر لب مرا دارى

در این زیبا کرامت، دلبر خود، بوس را مانم


ولیکن حفظ کن لب هاى خود را از من اى غافل

که در میخانه جامِ لب پرِ جاسوس را مانم


بسوزى گر مرا در بر بگیرى، شعله ى مکرم

ز من آتش برآید، خرقه ى سالوس را مانم


چه باک از پهلوانان جهان، من رستم خویشم

اگر روس است کوى من، در آن طرطوس را مانم


سگى هم گر زبان آرد برون از بهر تشنیعم

نه من ناپاک خواهم شد که اقیانوس را مانم


نه از خود بلکه از عشق است جایم بر سر افلاک

درونم بقعه ى شمس است، خاک طوس را مانم

به مادرم می‌گویم که دیگر نمی‌خواهم کار کنم، چون از کارم لذت نمی‌برم، می‌گوید: خیلی‌ها از کارشان لذت نمی‌برند، می‌گویم: احمقند!

اساسا معتقدم کاری که برای انسان لذت نداشته باشد نمی‌تواند او را در مسیر صحیح قرار دهد، و این لذت، یک لذت تماما انسانی است، از جنس فهم، از جنس یادگیری، از جنس رشد..

مادرم معتقد است چون کسی که برایش کار می‌کنم با ما رابطه فامیلی دارد، من حق ندارم که کارم را تعطیل کنم، چون زشت است! نظرم در مورد کسانی که کار را وارد مسائل خانوادگی می‌کنند هم همان است که در مورد کسانی که از کارشان لذت نمی‌برند است.

به برچسب بی‌مسئولیت بودن می‌زند، نمی‌دانم شاید می‌خواهد به هر طریقی که شده مرا وادار کند که کار را ادامه دهم، شاید به خاطر ترس از تیره‌تر شدن روابط تاریک خانوادگی..

بهش می‌گویم: وقتم دارد تلف می‌شود، می‌گوید: مگر در مواقع دیگر هسته اتم می‌شکافی؟ شاید من اشتباه می‌کنم اما به نظرم اگر هیچ‌ کاری انجام ندهم بهتر از این است که کاری را انجام بدهم که دوست ندارم و برایش اضطراب داشته باشم..

گاهی شجاعتی لازم است..


پ.ن:
کاش روزی همه بفهمند که اگر کار درست را انجام دهند نگرانی برای معاش بی‌معنی خواهد بود